زندگی جزیره ایست در اقیانوس تنهایی
مملو از سنگ های شنی
بهاری در رویا
و گلهایی که در حباب زندانی اند
جام شیشه که در دستان توست...
چه آسان می افتد و میشکند
و قلب ناآرام زمین
باز هم میزند.